خانه » اخبار » نقد نظرات مهدی نصیری در مناظره الزام حجاب
مناظره

نقد نظرات مهدی نصیری در مناظره الزام حجاب

در مناظره جناب آقای سوزنچی ومهدی نصیری اشکالات متعدد مبنایی به بیانات جناب آقای نصیری وجود دارد. جناب اقای محسن مهدیان پاسخهای کوتاه و مفیدی بیان کردند و جناب اقای نصیری به این نقدها پاسخ دادند.

دراین مرقومه پاسخ نقدها را ارائه خواهیم کرد تا صاحب نظران ومحققین وآحاد جامعه قضاوت دقیق تری داشته باشند.

۱- اشاره کردید از تعبیر اجبار استفاده نکردم، بلکه از الزام قانونی سخن گفتم لذا بحث را در کارآمدی قانون می دانید و یکی از ادله نا کارآمدی آن را عدم موافقت اکثریت مردم دانستید.

پاسخ: در مورد آمار ادعایی شما که از منبعی غیر معلوم عنوان کردید بحث علمی نمی کنم چون وضعش مشخص است اما اینکه آماری را در رسانه ملی عنوان کنید که اگر خودتان هم درآینده به غیر موثق بودن آن اذعان کنید آثار نامطلوب آن درجامعه باقی خواهد ماند ودشمن نیز تمام مبحث علمی  مطرح شده را نادیده گرفت و آمار را ملاک حمله به نظام قرار داد.

اما آیا ناکارآمدی یک قانون به اصل قانون برمی گردد و یا به پیوستهای آن قانون و یا نحوه اجرای آن؟

توجه دارید که صرفا هر ناکار آمدی را نباید پای اصل و اساس آن گذاشته شود، قوانین بسیار متقن قابل دفاعی در زمینه های مختلف داریم که البته یا اجرا نشده یا ناقص اجرا شده و یا بد اجرا شده، آیا شما معتقدید در این موارد هم اصل قانون ناکارآمد است یا خیر؟

علاوه بر اینکه برخی از قوانین مرَ حکم شرعی است همچنانکه رعایتش بر فرد مسلمان واجب است، انجام آن توسط حاکم درجامعه اسلامی تکلیف شرعی است که به لباس قانون در آمده مثل قانون حجاب و این نوع قوانین چون منشا حکم شرعی دارد نفی‌اش به نفی حکم فردی آن، از سوی فرد دیندار و یا نفی و یا عدم اجرای آن درجامعه از سوی حاکم شرع، جایز نیست.

بله دراحکام اجتماعی اگر اجرای حکمی به مصلحت اهم ضربه بزند و یا قدرت حاکم بر اجرای آن نباشد به تشخیص حاکم شرع که مجتهد دین است، از باب تزاحم احکام تا برگشت دوباره شرایط موقتا تعطیل می شود، لذا این تشخیص به عهده حاکم است و نه کارشناسان، نظریه پردازان، آحاد افراد جامعه، همچون سایر احکام شرعی.

۲- فرمودید الزام به حجاب در جمهوری اسلامی با کشف حجاب رضا خان مماثلت دارد، یکی در پی محو اعتقاد به حجاب بود و دیگری در پی حفظ آن.

پاسخ: اگر تاریخ چهل اندی ساله کشف حجاب پهلوی را مطالعه کنید، خواهد دید اقدام رضاخان فقط یک قانون الزامی نبوده بلکه فعالیتهای گسترده فرهنگی اجتماعی و سیاسی را نیز به همراه داشت. اما با اینحال به خاطر اعتقادات قوی مذهبی جامعه نتوانست به هدف شوم خود برسد لذا مقاومت مردم ستودنی است و اگر این مساله را با دسیسه های چهل ساله معاویه در تخریب چهر ه مبارک امیرالمومنین (ع) مقایسه کنید، درخواهید یافت که معاویه به دست آورد بیشتری رسید.

لذا صرف قانون نمی تواند هدف غایی را تامین کند. البته باید اعتراف کنیم آنگونه که  رضاخان از تمام قدرت نظامی و فرهنگی و… برای محو حجاب  استفاده کرد، نظام در این چهل ساله از تمام ظرفیتهای خود استفاده نکرده و این ضعف عملکرد، و همچنین تهاجم فرهنگی دشمن باعث شده عده ای با تحلیل ناقص، قانون را ناکارآمد بدانند.

هیچ محقق وپژوهشگر و کارشناسی معتقد نیست صرف قانون خشک و بی روح درکنار برخی اجراهای معیوب می تواند اعتقاد سازی کند. لذا این ادعا که گمان کردید رضاخان درصدد بود فقط با قانون، حجاب را محو کند نقص اطلاعات شماست. یا اینکه تصور می کنید نظام فقط با قانون به دنبال اعتقاد سازی در مورد حجاب است هم تصور اشتباهی است.

ایکاش بجای نقد به اصل قانون، یقه ترک فعلهای قانونی و یا فعلهای خلاف قانون را می گرفتید.

۳- فرمودید دیدگاهی وجود دارد که اگر الزام حجاب برداشته شود وضعیت نرمال تر می شود

پاسخ: شبیه این ادعا در غرب تجربه شد. وقتی برخی کارشناسان غربی مثل راسل و فروید، پدر روانکاوی غرب  قائل بود در روابط دو جنس تا زمانی که ناکامی به نوعی عقده تبدیل شود به شکل دملی منفجر می شود و فرد و جامعه را دچار مشکل می کند. با آزاد سازی روابط زن و مرد، نسخه پدر روانکاو غرب اجرایی شد اما چند سال بعد وقتی فروید آمار بالای تجاوز و تولد فرزندان نامشروع و خیانتها و دیگر آسیبهای اخلاقی آزادی جنسی را دید لب به اعتراف گشود.

راسل نیز در کتاب زناشویی و اخلاق اعتراف می کند که عطش روحی در مسائل جنسی غیر از حرارت جسمی است. آنچه با ارضاء تسکین می شود حرارت جسمی است نه عطش روحی.

اینان تصور کردند تنها راه رام کردن غریزه، آزاد سازی آنهاست. این نظریه مبتنی بر شناخت ناقص آنها به انسان بود.

حجاب که سد محکم در برابر این آسیبهای اجتماعی، تجربه شده غرب است در جامعه ما فراتر از یک تکلیف شرعی فردی واجتماعی است. بلکه به برخی مسائل دیگر نیز پیوند خورده و دشمن آن را  ابزارهای برای براندازی نظام  در نظر گرفته اعتراف عوامل دشمن به این مساله را می توانید در اعتراف صریح مسیح علی نژاد، مهره منحرف دشمن که می گوید: «هدف من و زنان کمپین نه به حجاب اجباری از برداشتن روسری فقط حجاب اجباری نیست، بلکه ما وقتی می گوییم حجاب اجباری نمی خواهیم یعنی حکومت جمهوری اسلامی را نمی خواهیم. سعی نکنید هدفمان رافقط حجاب اجباری نشان دهید چون هدف ما براندازی حکومت جمهوری اسلامی است»

لذا معادله حجاب در ایران پیچیده تر از غرب است، چرا که نه فقط بحث دو جنس و آسیبهای اجتماعی بدحجابی است، بلکه دشمن نیز برای رسیدن به اهداف خود براین مساله رو آورده.

پس با آزادسازی حجاب نه نفس انسان قانع می شود و نرمال می شود چنانکه غرب آن را تجربه کرد.

آیا آنجا که حجاب برداشته شده جامعه نرمال شده یا هر روز آمار وجرم وتجاوز به زنان وبی عفتی که خشونت جنسی درغرب حاصل همین تفکر است. علاوه بر اینکه وقتی از حجاب کوتاه آمدی باید به ناهنجاری‌های دیگر مثل همجنسگرایی تنوع طلبی جنسی با حیوانات واشیاء و… تن دهی  آیا این گرایشات را می پسندید؟

علاوه بر این همچنانکه اشاره شد دشمن در خط مقدم سنگر حجاب در این چهل ساله در حال مبارزه است اگر بتواند از این سنگر عبور کند فتح سنگرهای دیگر مثل همان مواردی که در نفس سرکش اشاره شد را برای خود سهل تر می پندارد و قطعا فراتر از این خواهد رفت و به جامعه اسلامی فشارخواهد آورد که مسائل ضد ارزششی مثل همجنسگرایی را به قانون تبدیل کند. اگر در این هدف دشمن شک دارید مشخص است جنگ فرهنگی دشمن را به هیچ عنوان فهم نکردید.

مقام معظم رهبری هم  در مورخه ۶دی ماه ۹۷ درجلسه فعالان فرهنگی حجاب در خصوصا کوتاه آمدن از مساله حجاب فرمودند: «اگر از مساله حجاب کوتاه بیایم وضعیت ما از بسیاری کشورهای اسلامی بدتر خواهد شد و  حکم  خدا تعطیل می شود»

حتما خوب می دانید حاکم اسلامی شرعا نمی تواند حکم الهی را بی جهت تعطیل کند.

 ۴-اذعان کردید عدم رعایت حجاب زنان را ملاک دینداری می دانید.

پاسخ: ملاک دینداری انجام دادن و یا ترک یک حکم شرعی نیست بلکه ملاک دینداری در خود دین تعریف شده.

اگر کسی ریشش را بتراشد ویا لباس اسلامی نپوشد و یا امثال این نشانه های دینداری را نداشته باشد محکوم به بی دینی است؟!! آیا فهم شما از دین این است؟ اگرملاک شما  این است باید نعوذ بالله  معاویه را  از امیرالمومنین(ع) دیندار تر بدانید، چون راضی به تعطیلی نماز جمعه نشد و آنرا روز چهارشنبه اقامه کرد،  با قرآن ظاهر مبارزه نکرد ولی امیر المومنین با ظاهر قرآنی که برسر نیزه بود قصد مبارزه داشت.

اگر ظاهر دین را ملاک دینداری بدانید ریش بلند داعش بهترین نشانه دینداری است.

لذا اگر از تریبونی انتقاد به بدحجابی می شود انتقاد به بی دینی نیست تذکر به آثار بد ترک این واجب شرعی درجامعه است.

چرا تلاش می کنید حجاب را خط کش دینداری قرار دهید؟

۵-گفتید اگر قانون حجاب به تثبیت درونی و اعتقادی حجاب بیانجامد و نتیجه اش صیانت اخلاقی جامعه باشد قبول دارید و چون این نتیجه را به همراه نداشته به قانون اعتراض دارید.

پاسخ: اول اینکه چه کسی ادعا کرده با قانون می توان اعتقاد سازی کرد که حال در مورد حجاب آن را تطبیق دهیم. حجاب یک تکلیف شرعی فردی و اجتماعی است در حوزه عمومی و اجتماع که برای جلوگیری از مفسده باید رعایت شود. حتی اگر زنان جامعه به آن معقتد نباشد اما آن را رعایت کنند دارای اثر مطلوب اجتماعی است و بالعکس اگر خانمی اعتقاد به حجاب داشته باشد اما آن را رعایت نکند، حتی اگر نماز شب هم بخواند، آثار مخرب بدحجابی را به همراه دارد.

دوم اینکه اصل پذیرش حجاب در تکلیف فردی کافی نیست، بلکه فرد باید به یادگیری احکام آن نیز متلزم باشد و چنانچه شبهه ای برایش بوجود آمده برطرف کند تا بتواند آن رابا طیب نفس رعایت کند. در بحث “تکلیف حکومت” نیز تکلیف حکومت نسبت به حجاب در جامعه، فقط  قانونگذاری نیست بلکه آموزش، تربیت، نصیحت ،امر به معروف نهی از منکر و… نیز از تکالیف حکومت درکنار قانونگذاری است علاوه بر اینکه باید تدبیری بیاندیشد که اگر دشمن به حکم و یا مساله دینی حمله کرد به منظور دفاع از اعتقادات جامعه اسلامی و احکامی الهی می بایست دفاع منطقی کند.

حاکمیتی که قانون حجاب دارد اما الزامات تربیتی آن را انجام نمی دهد مقصر است در الزامات پیوستی قانون، نه درقانون گذاری.

حاکمیتی که میدان به دشمن می دهد چه با  آزاد سازی و ولنگاری فضای مجازی وچه اختصاص پهنای باند به رسانه های دشمن مقصر است.

 حاکمیتی که  تریبون به افراد غیرکارشناس می دهد تا به حکم الهی حمله کنند و با آمار غلط دلهای مومنین را خالی کنند و دشمن را جری کنند صدالبته  مقصر است.

پس باید به حاکمیت اعتراض کرد اما نه به قانونش بلکه به ترک فعلهای اعتقاد سازش.

۶-به روایت استدلال کردید که عدل اساس الاحکام است و چون در جامعه عدالت اجرا نمی شود نباید به حجاب هم پرداخته شود.

پاسخ: اول اینکه کسی ادعا نکرده در جامعه عدالت واقعی اجرا شده، اما اگر نگاه دینی و منصفانه ومهدوی داشته باشیم انقلاب در مسیر تحقق  عدالت  می دانید که عدالت واقعی در این حکومت هم محقق نخواهد شد، بلکه در حکومت مهدوی تحقیق می باید و تشکیل حکومت اسلامی نمایی از حکومت مهدوی است  نباید از مقدمه توقع ذی المقدمه را داشت.

دوم اینکه عدل را اساس احکام دانستید اما آن را تعریف نکردید در تعریف عدل می فرمایند:« وضع کل شی فی موضعه» آیا شما به این عدل درهمین مناظره عمل کردید؟ شما که عدالت را در جامعه اسلامی ملاک قرار می دهید آیا به عدالت وصداقت رفتار کردید؟

شما که به امام صادق(ع) معتقد و شعیه حضرت هستید و تکلیف حکومت را بیان می کنید، آیا خود را مخاطب نامه امام صادق(ع) به شیعیانشان می دانید ؟ درآن فرازی که می فرمایند: «تقوای خدا را در پیش بگیرید واز او بخواهید سینه شما را برای پذیرش اسلام بگشاید وزبانتان را حقگو کند»

پس اگر “عدالت” زینت حٌکّام است “تقوا” زینت مومن است آیا تقوا را دراین مناظره رعایت کردید؟

آیا فریادهای ائمه جمعه برای لاپوشانی از نواقص است؟ مگر همین ائمه جمعه بارها و بارها بر دولتها نتاخته اند؟  این انتساب شما به ائمه با تقوا سازگاری دارد. خطبه های هریک  از ائمه جمعه را می توانید بررسی کنید و انصاف دهید که اعتراضاتشان به معیشت و دنیای مردم بیشتر بوده یا به ظواهر دین وحجاب؟

دوم اینکه اگر کسی  نماز که ستون دین است را نخواند، نباید دیگر واجبات را انجام دهد؟ و یا اگر دروغ که کلید همه گناهان است را مرتکب شد می تواند دیگر گناهان را انجام دهد؟ با چه منطق و مبنای عقلی دینی و عرفی حال اگر عدل اساس احکام است وباید حاکم آن را اجرا کند اگر نتوانست کند آیا بقیه احکام اجتماعی را هم باید تعطیل کند؟ آیا  قاعده “ما لایدرک کله لاتترک کله” رو قبول ندارید؟

۷- اشاره کردید برخی از امور مثل خشونت و سرقت واعمال آشکار خلاف عفت عمومی، حتما الزام بردار است اما دراینکه حجاب الزام بردار باشد مورد تردید است.

پاسخ: حجاب یک حکم الزامی از سوی شارع برای مکلفین است. لذا تکلیف الزامی فردی و اجتماعی افراد جامعه و تکلیف الزامی اجتماعی حاکمیت محسوب می شود تردید دراین الزام حاکمیت تردید درالزام حکم الهی ای است که خداوند برعهده  حاکم گذارده است.

دوم اینکه هم اکنون در تساهل اجرای قانون شرعی حجاب توسط حاکمیت بسیاری از رفتارها خلاف عفت عمومی است منجمله رفتارهای هنجارشکنانه کنار سواحل ، برخی مراسمات ، جشن ها که اذعان دارید باید با این رفتارها برخورد شود، اما عده ای برخورد با این مصادیق را هم غیر منطقی می دانند. حتی برخی پا را فراگذارده  با همین منطق شما قائلند نباید با این مصادیق برخورد الزامی صورت بگیرد. پاسخ شما برای این افراد چیست ؟ حتی برخی دیگر وقیحانه به حکم قصاص قتل عمد، با شاکی خصوصی به حاکمیت معترضند وبه دنبال برداشتن حکم الزامی قصاص توسط حاکمیت هستند. این فرقه هم قائلند دردنیای امروز نباید اعدام صورت بگیرد و این خلاف حقوق بشر است. نظر شما هم، همین است؟

۸- اشاره عجیبی کردید براینکه چطور افراد در انتخاب اصل دین آزاد ند اما در درپذیرش برخی از احکام دین آزاد نیستند.

پاسخ: اول اینکه انسان عقلا در پذیرش دین که راه سعادت است، موظف است اما فرض می گیریم که اختیار عقلی دارد. نمی خواهم وارد این بحث شوم، اما کسی که دین را پذیرفته در واقع بسته دین و دینداری را قبول کرده او می تواند دین را کامل بپذیرد ویا نپذیرد پذیرش برخی از دین ونپذیرفتن برخی دیگر آن مصداق ایه مبارکه «یومن ببعض ویکفر ببعض» است. اگر کسی بخواهد اینگونه دین را بپذیرد پس می تواند دین را بپذیرد و هیچ حکم و یا اصولی از اصول دین را نپذیرد!! آیا این دینداری است؟ یا بازیچه قرار دادن دین ؟ با این مبنا اگر حاکم جامعه اسلامی بگوید دین را قبول دارم اما عدالت دردینداری راقبول ندارم اشکال شما به «العدل اساس الاحکام» نابود می شود.

علاوه براینکه این مساله یک امر عقلی است و در زندگی روزمره و قوانین اجتماعی کاملا اجرا می شود آیا می توانید برای تحصیل  دانشگاهی را انتخاب کنید بعد برخی قوانین الزامی آن را نادیده بگیرد؟ اگر هر دانشجویی بخواهد قانونی را رعایت نکند، یکی زمانبدی کلاس را قبول نداشته باشد، یکی  شروع سال تحصیلی را قبول نداشته باشد و آن دیگری ممنوعیت ورود مواد مخدر و آلات قتاله را قبول نداشته باشد، یکی کتاب درس و استاد را قبول نداشته باشد،  چه چیزی برای قوام آن دانشگاه باقی می ماند؟

غرض اینکه اگر پیامبر با مبنای شما مبنی بر چانه زنی بر سر احکام، دین را تبلیغ می کردند دینداران بسیاری پیدا می کردند.  پیامبری که دین را بسته کامل عرضه کرده،  برخی پیروانش با چانه زنی می خواهند منت به دین بگذارند اگر پیامبر دین چانه زنی را تبلیغ کرده بود، نمی دانم چه از دین باقی مانده بود.

۹-نسبت الزام به وجوب شرعی حجاب رابا الزام قانونی آن را مانند نسبت حرمت شرعی دروغ با حرمت قیاس مع الفارق دانستید

پاسخ: ممکن است این قیاس مع الفارق باشد اما نتیجه ای که شما از این نقد  مبنی برعدم وجوب الزامی می خواهید بگیرد به دست نمی آید

شما حجاب را اگر تکلیف شرعی حاکم بدانید باید الزام آن را هم مثل نسبت دروغ وحرمت شرعی آن  بپذیرید حاکم حداقل از باب امر به معروف و نهی از منکر مکلف به اجرای احکام الهی از جمله حجاب در جامعه است و این تکلیف شارع همراه با الزام است. اگر بگویید این الزام همراه حکم است  مثل همان احکام فردی وجوب وحرمت است که الزام را به همراه دارد. و علاوه بر اینکه ولی فقیه در تاکید بر اجرای قانون و حکم شرعی حجاب کرده اند، آیا از این دستورات و تاکیدات الزام را فهم نمی کنید؟

محمدمهدی ابراهیم پور – مدیر مرکز تحقیقات وطرحهای کاربردی حجاب ریحانه النبی(س)

درباره admin

x

شاید بپسندید

اتاق فکر

برگزاری جلسه اتاق فکر ستاد مرکزی

اولین جلسه اتاق فکر ستاد مرکزی حجاب ریحانه النبی(س) به منظور اجرای طرح حجاب در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ تشکیل شد.